برای همه ما پیش میآید که گاهی خُلق یا به اصطلاح مود ِ پایینتری داشته باشیم یا حس کنیم که غمگینیم ولی آیا تجربه چنین حالتی الزما به معنای افسردگیست؟
اگر تمامی یا بخشی از این نشانهها را دستکم به مدت دو هفته تجربه کردهاید ممکن است که افسرده باشید ولی تشخیص دقیق را به عهده متخصص بگذارید.
خلق افسرده یا به اصطلاح مود پایین و غمگین در بیشتر یا تمامی ساعات شبانه روز. دقت کنید که کودکان و نوجوانان هم ممکن است به افسردگی دچار شوند ولی این علامت در آنها گاهی میتواند به شکل تحریکپذیری خود را نشان بدهد.
کاهش یا افزایش چشمگیر اشتها که به تغییر محسوس وزن منجر شود. چطور بفهمیم که تغییر “محسوس” است؟ یک مقیاس درست این است که بررسی کنید آیا در ماه گذشته چیزی حدود پنج درصد وزن خود را کم یا اضافه کردهاید؟
اختلال در وضعیت خواب. آیا به شکل بارزی وضعیت خوابتان دچار تغییر شده؟ پرخواب شدهاید و دوست دارید تمام مدت بخوابید یا کمخواب شدهاید و شبها به سختی به خواب میروید یا از کیفیت خوابتان کم شده است؟
کاهش حس لذت. آیا فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبردید دیگر در شما لذت ایجاد نمیکنند؟ قبلا از معاشرت، درس خواندن، خرید، ورزش و … لذت میبردید و حالا دیگر تمایلی به انجام آنها ندارید؟
کمبود انرژی و خستگی دائمی. این خستگی میتواند به شکل جسمی و روانی باشد. آیا قبل از انجام هر کاری حس میکنید که توان جسمانی یا حوصله لازم برای شروع یا انجامش را ندارید؟
کاهش تمرکز. کاهش تمرکز خود را به شکل سخت شدن انجام کارهای فکری نشان میدهد. اگر دانجشو باشید یا کار شما نیاز به فعالیت ذهنی زیاد داشته باشد این کاهش تمرکز تاثیر زیادی بر عملکرد شما خواهد گذاشت.
اشکال در تصمیمگیری. تمام مدت دودل هستید؟ انتخاب حتی از بین گزینههای مختلف در سادهترین زمینههای زندگی مثل “چی بخورم؟” یا “چی بپوشم؟” هم برایتان سخت شده است؟
کاهش عزت نفس. احساس بیارزشی. عذاب وجدان. آیا یک صدایی توی سرتان دائما شما را مقصرمیداند؟ تحقیر و سرزنشتان میکند و تمام دستاوردهای شما را زیر سوال میبرد؟
احساس ناامیدی. بیشتر ِ ما توی سرمان یک صدایی داریم (کم و بیش) که وقتهای سختی و مشکلات به ما میگوید: “نترس، درست میشه، درست میشه” ولی در افسردگی این صدا کمرنگ یا خاموش میشود و حتی در مقابلش صدایی دیگر تمام مدت به اصطلاح آیه یاس میخواند و به شما میگوید که همه چیز بدتر خواهد شد و هیچ راه نجاتی وجود ندارد.
کاهش یا افزایش محسوس میل جنسی. اغلب تصور بر این است که افسردگی باعث کاهش میل جنسی میشود ولی گاهی هم برعکس میتواند به افزایش چشمگیر میل جنسی منجر شود.
درگیری ذهنی با مرگ. آیا بارها در طول روز یا هفته به مرگ فکر میکنید یا مچ خود را در حالی که دارید در مورد خودکشی فکر میکنید میگیرید؟ آیا این فکر زیاد از ذهنتان عبور میکند که اگر بمیرید یا نباشید همه (خودتان و دیگران) راحت میشوند؟ آیا روشهای مختلف خودکشی را بررسی میکنید؟
این مورد آخر خطرناکترین نشانه افسردگیست که به توجه فوری و جدی (مراجعه به متخصص ترجیحا روانپزشک) نیاز دارد.
افسردگی یک اختلال در کارکرد طبیعی و سلامت روان انسان است که مثل هر بیماری دیگری نیاز به بررسی و درمان تخصصی دارد.
افسردگی و نشانههایش قرار نیست دلیلی برای شرم و یا افتخار فرد افسرده فراهم کنند. افسردگی نه به معنای ضعیف و بیارزش بودن فرد است و نه به معنای خیلی باهوش و فرهیخته بودن او. داشتن این نشانهها و افسرده بودن به این معناست که یک چیزی/بخشی در روان ما خوب کار نمیکند و مانع تجربهی سالم و شاد ما از زندگی شده است و برای رفع این اشکال باید کمک تخصصی بگیریم. همچنان که در “خودم از پسش بر میام” منزلت و افتخاری نیست در مراجعه به متخصص و گرفتن دارو/رواندرمانی هم چیز شرمآوری وجود ندارد.
در اپیزود اول پادکست درنا خیلی مفصلتر در مورد نشانههای افسردگی صحبت شده است. اپیزود اول را میتوانید از اینجا یا اینجا گوش کنید.