یکی از اثرات مخرب تلویزیون بر ما شکلگیری الگوهای رفتاری اشتباه به تقلید از تماشای چیزهایی است که تنها در دنیای غیرواقعی ممکن است. بعضی از این الگوها ظاهری هستند و اشتباه یا خیالی بودن آنها برای بیننده واضح است، مثل کارهایی که ابرقهرمانهای فیلمها انجام میدهند، اما برخی دیگر اثراتی غیرمستقیم بر روی ذهن، نحوهی فکر کردن و نظام ارزشی ما بر جای میگذارند که تشخیص آنها چندان راحت هم نیست. مسابقه های تلویزیونی و مجریهایشان معمولا محبوبیت زیادی دارند. من هم از بچگی طرفدار پر و پا قرص این مسابقهها بودم و جواب دادن به سوالات اطلاعات عمومی جلوی تلویزیون با صدای اغراقشدهی عقربههای ساعت در پسزمینه احتمالا اولین تجربهام از فوران آدرنالین بوده است. به تبع همین محبوبیت معلمها هم مسابقاتی که بر مبنای سرعت عمل و حضور ذهن بود را در برنامههای آموزشی قرار میدادند تا دانشآموزان را از طریق ایجاد حس رقابت به یادگیری بیشتر تشویق کنند. الگوی مشترک یک چیز است: جایزه دادن به سرعت عمل.
همهی این مقدمات را گفتم که نشان بدهم که در زندگی روزمره هم گاهی مثل مسابقههای تلویزیونی عمل میکنیم و تلاش میکنیم زودتر از رقبا زنگ را فشار بدهیم، جواب بدهیم و برنده بشویم.اما انتظارمان برای تشویق شدن و جایزه گرفتن ناکام میماند. به جای برنده و باهوش به عنوان کسی که مهارتهای ارتباطی ضعیفی دارد شناخته خواهیم شد؛ این ضعف ارتباطی در طول زمان باعث میشود که اطرافیان ما نتوانند حرفها و مسائل خود را با ما در میان بگذارند و رابطهها ضعیف، سطحی و در نهایت هم ناپدید شوند.
چرا؟
مهمترین دلیل عدم موفقیت این رویکرد این است که سوالهایی که در زندگی روزمره از ما پرسیده میشود با سوالهای مسابقه هفته متفاوت هستند؛ از لابلای صفحات یک کتاب یا ویکیپدیا و از روی جوابهای از پیش معلوم طرح نشدهاند. در مغز یک انسان دیگر تولید شدهاند و احساسات آن فرد نسبت به ما، نوع رابطه و بسیاری چیزهای دیگر روی آن تاثیر گذاشتهاند. گذشته از این، سوالکننده هم جواب آنها را نمیداند و انتظار دارد جواب منحصر بفرد ما به سوالی که برای ما طراحی و شخصیسازی شده است را بشنود. به همین جهت وقتی بدون هیچ مکثی اولین جوابی را که به ذهنمان میرسد به زبان میآوریم ممکن است که باعث ناراحتی آدمها و بستن درهای رابطه بشویم.
خیلی اوقات ما پس از شنیدن اولین کلمات سوال تخمینی از ادامهی جمله به دست میآوریم و بر اساس همان تخمین اولیه، حتی قبل از به پایان رسیدن سوال، به طرف مقابل جواب میدهیم. حالا ذهن آمادهی تشویق حضار و تقسیم جوایز برندهها است اما کسی که سوال را پرسیده است از جواب بدون فکر و احتمالا بیربط و غالبا بیاحساس ما به سوال خودش ناراحت میشود. ما هم از نگرفتن جایزه ناراحت میشویم و این طور میشود که ذهن هر دو طرف، ناخودآگاه یا خودآگاه، با هدف کاهش احتمال ناکامی در آینده سطح رابطه را به حداقل ممکن تقلیل میدهد. بگذارید با یک مثال موضوع را روشنتر کنم؛ اگر بخواهید برای کسب و کارتان یک لوگوی خاص و گویا طراحی کنید ترجیح میدهید که با یک طراح خوب ساعتها حرف بزنید و تعریف خودتان از لوگوی خوب و طبیعت کسب و کارتان را شرح دهید و ذهن طراح را برای رسیدن به نتیجه دلخواه خودتان آماده کنید یا گوگل را باز کنید و تایپ کنید “یک لوگوی قرمز در زمینهی صنایع غذایی به من نشان بده” و اولین نتیجهی صفحه که در کسری از ثانیه هم تولید شده است را به عنوان لوگو انتخاب کنید؟ سوال یک دوست از ما هم در همین دستهبندی قرار میگیرد.
چه کار باید کرد؟
اول از همه باید قبول کنیم که زمان و سرعت عمل عموما در روابط انسانی اهمیتی ندارند. حتی در داستانهای قدیمی هم شاهدخت قصهها [و گاهی پدرش] برای انتخاب همسر مناسب بین گزینهها مسابقهی دوی سرعت یا اطلاعات عمومی برگزار نمیکرد؛ از داوطلبها میخواست که یک کار خاص و منحصر به فرد انجام بدهند که هم نشانهی علاقهی آنها باشد و هم محکی از هوش، ذکاوت و جنگاوری آنها. به عبارت دیگر خوب گوش دادن به حرف آدمهای دور و بر، اول از همه نشان از علاقه و احترام ما نسبت به آنها دارد. پس باید تلاش کنیم موقع گوشکردن به آدمهایی که دوستشان داریم و برای ما اهمیت دارند به جای فکر کردن به جواب، فقط گوش کنیم.
در قدم بعدی اگر سوال پیچیده بود و جواب ساده و سرراستی برای آن نداشتیم چیزی را که از سوال فهمیدهایم برای فرد روبرو تکرار کنیم تا مطمئن بشویم که معنا و مفهوم سوال را کاملا متوجه شدهایم. تازه وقتی که دو طرف روی خود سوال و درکی که از آن دارند به تفاهم رسیدند وقت جواب دادن رسیده است.
به یاد داشته باشیم که روابط انسانی به خودی خود پیچیدگیهای زیادی دارند و سوالهای طرفین برای ابهامزدایی و ایجاد احساس امنیت و راحتی پرسیده میشوند. پس نباید کیفیت پاسخ را فدای سرعت عمل خودمان کنیم. در نهایت کیفیت پاسخ ارزشیابی میشود نه زمان ارائهی آن و هرچه سوالها بهتر جواب داده شوند عمق رابطهها بیشتر و حس رفاقت و صمیمیت ماندگارتر میشود.