خوش‌بینی غیر واقع‌گرایانه

یکی از دلایلی که افراد، با وجود آگاهی نسبی به خطرات، رفتارهای پرخطر را ادامه می­‌دهند، خوش بینی غیرواقع­‌گرایانه است. وینستن (1983) فهرستی از بیماری­‌ها را به شرکت‌کنندگان در پژوهش ارائه داد با یک سوال: “در مقایسه با افراد هم­جنس و هم سن و سال خود، چقدر احتمال می­‌دهید که به این بیماری مبتلا شوید؟” گزینه‌ها هم شامل “بیشتر از”، “کمتر از” و “به همان اندازه” بود.  نتیجه این شد که اکثریت افراد احتمال ابتلا به همه مشکلات سلامت را برای خود کمتر از احتمال ابتلای همسالان­‌شان پیش­بینی کرده بودند؛ چیزی که با عقل سلیم جور در نمی­‌آید. وینستن این پدیده را “خوش بینی غیرواقع‌گرایانه” نام‌گذاری کرد و چهار دلیل شناختی برای آن برشمرد:

  1. فقدان تجربه­‌ی شخصی
  2. اعتقاد به اینکه شخص می­‌تواند جلوی وقوع مشکل را بگیرد،
  3. باور به اینکه اگر مشکلی تا کنون اتفاق نیفتاده است پس از این هم اتفاق نمی‌­افتد.
  4. عدم اطلاع از احتمال واقعی وقوع مشکل در میان همسالان.

این دلایل نشان می­دهد که اغلب افراد توانایی محاسبه منطقی احتمال بروز مشکلات سلامتی برای خود را ندارند.

چرا ما نمی‌­توانیم ریسک ابتلای خودمان به بیماری­‌ها را درست و واقع‌گرایانه محاسبه کنیم؟ وینستن در این مسیر به موضوعی رسید که آن را “تمرکز انتخابی” نام نهاد. وی ادعا کرد که افراد در زمان محاسبه‌­ ریسک، رفتارهای پرخطر خود را نادیده می­‌گیرند و تنها رفتارهای سالم خود را در نظر می­‌آوردند. در حالی که در زمان محاسبه ریسک دیگر افراد نظرشان تنها به رفتارهای پر خطر آنها جلب می‌شود. به عنوان مثال، فرد ممکن است بگوید:  “درست است که من همیشه سکس محافظت‌شده ندارم، اما خیلی مهم نیست، من که معتاد تزریقی نیستم! ”  همین­طور دیده می­‌شود که در چنین موقعیتی افراد تمایل دارند با یادآوری رفتار پرخطر دوستان و اطرفایان­شان، رفتارهای پرخطر خود را بی­‌اهمیت جلوه دهند.

در یک پژوهش دیگر، مشاهده شد که تمرکز بر رفتارهای کاهنده­ ریسک، افراد را از رفتارهای پرخطر خود غافل می­‌کند. در این پژوهش در مورد ریسک ابتلا به ویروس  HIV، از دو گروه افراد دگرجنس­گرا سوالی با یک مفهوم، اما با ساختاری متفاوت پرسیده شد. از یک گروه سوال با استفاده از کلمات حاوی ریسک پرسیده شد: آیا معمولا در مورد آخرین نتیجه تست HIV شرکای جنسی خود از آنها سوال می­‌کنید؟ همانطور که انتظار می­رفت اغلب پاسخ­ها به این سوال منفی بود. از گروه دوم پرسیده شد: آیا در انتخاب شریک جنسی خود به مقدار کافی دقت می­‌کنید؟ همانطور که قابل انتظار است اغلب به این سوال پاسخ مثبت دادند.

‌بنابراین به نظر می‌رسد که همیشه هم بدبینی چیز بدی نیست. ما برای مراقبت از خود و پیش‌بینی مشکلات و خطرات احتمالی به میزانی از بدبینی و شکاکیت نیاز داریم.

دانستن در مورد چنین خطاهای شناختی‌ای و تلاش برای آگاه بودن و ردیابی آنها در خودمان به ما کمک می‌کند  انتخاب‌های بهتری داشته باشیم و تصمیم‌های سازنده‌تری بگیریم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *